میا مالکوا خیره کننده، یک عاشق یوگا، با یک جلسه یوگا از بین می رود. چاد وایت به او می پیوندد و میل خمیده اش را رها می کند. او مشتاقانه او را به صورت شفاهی خوشحال می کند، که منجر به یک برخورد پرشور، لعنتی شدید به الاغ فراوانش و رها کردن او در خلسه ای شاد می شود.