زیر یک تخت گیر کرده بودم، یک نوزاد روسی داغ را دیدم که با اسباب بازی اش مسخره می کند. او مرا دید و اکشن شروع شد! او مشتاقانه با بیدمشک خیسش من را لعنت کرد و بهترین سواری زندگی ام را به من داد. کون تنگش با سوار شدنش جهش کرد و من را بی نفس گذاشت. این برخورد وحشیانه همه در دوربین گرفته شد.