من به عنوان یک برادر ناتنی شیطون، روی تختم یواشکی خودم را خوشحال می کنم، به امید اینکه خواهر ناتنی میشل وارد نشود. اما او این کار را کرد! با تعجب و ترس، من خودم را پوشاندم. او داد و فریاد نکرد، در عوض، او نیز به آن ملحق شد و برخورد ما را به یک رابطه خانوادگی داغ و داغ تبدیل کرد.