وقتی خواهر ناتنی ام یک سیب را جلوی من انداخت، نتوانستم مقاومت کنم. او را برای یک سریع دعوت کردم. او همیشه با بدن تنگ و سینه های بزرگش اذیت می کرد. ما پایین آمدیم و روی کاناپه کثیف شدیم، انگشتان پرواز می کردند، دست ها را نوازش می کردند، که منجر به ارگاسم متقابل و کام شات می شد.